- انسان موجودى قابل است.
- ابزارى براى شناخت در اختيار دارد.
- آفاق و انفس بهترين ابزار شناخت.
- برابرى انسان با چهارپايان يا بدتر از آنان.
- روزى رسانى خدا
- تاثير نشانههاى حق پانزده نوع آمادگى مىخواهد كه شامل:
1. بايد ايمان داشته باشد 2. بايد متذكر باشد 3. بايد علم داشته باشد 4. بايد تفكر كند 5. بايد تعقل كند 6. بايد تفقه داشته باشد 7. بايد يقين داشته باشد 8. بايد از گناه پرهيز كند 9. بايد حرف شنو باشد 10. بايد اهل بندگى خدا باشد 11. بايد شكرگزار نعمتهاى الهى باشد 12. بايد داراى هوش سرشار باشد 13. بايد بسيار شكيبا و شكرگزار باشد 14. بايد صاحب مغز باشد 15. بايد دانشمند و دانا باشد.
- درخواست آمادگى از خدا
- درخواست زليخا از يوسف جهت آمادگى براى گناه
- آماده كردن امكانات كامل براى يارى دين خدا در ميدان جهاد
ندارد
زندگى چنگ است جانا بهر جنگ آماده شو==نيست هنگام تأمل بى درنگ آماده شو
در ره ناموس و ملك و ملت و خويش و تبار==با نشاط شير و با عزم پلنگ آماده شو
برگ درختان سبز در نظر هوشيار==هر ورقش دفترى است معرفت كردگار
در مقدمه بحث آمادگى اين مطالب را مىبينيد:
- استفاده از چشم و گوش و قلب (عقل) براى درك حقايق. [1]
- خدا چشم و گوش و زبان و لب را داد و انسان را هدايت نمود. [2]
- خداشناسى به وسيله آفاق و انفس. [3]
- نتيجه خوددارى از درك حقايق با وجود داشتن امكانات. [4] و [5]
اين سه آيه نخست ترتيب لطيفى دارد)
آيه نخست: از عوامل وجود انسان در كره زمين سخن مىگويد.
آيه دوّم: از خود وجود انسان سخن مىگويد.
آيه سوّم: از عوامل دوام و بقاء او سخن مىگويد.
اين نكته نيز قابل توجّه است:
چيزى كه مانع بصيرت آدمى مىشود، و او را از مطالعه اسرار آفرينش، اسرار زمين و شگفتيهاى وجود خودش باز مىدارد همان حرص براى روزى است، خداوند در آيه اخير به انسان اطمينان مىدهد كه روزى او تضمين شده است، تا بتواند با خيال راحت به شگفتيهاى جهان هستى بنگرد، و جمله أَ فَلا تُبْصِرُونَ در مورد او تحقق يابد.
لذا براى تاكيد اين مطلب در آخرين آيه مورد بحث سوگند ياد كرده مىگويد: به خداى آسمان و زمين سوگند كه اين مطلب حق است، درست همانگونه كه شما سخن مىگوئيد:
فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقُّ مِّثْلَ ما أنَّكُمْ تَنطِقُونَ. [6]
فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقُّ مِّثْلَ ما أنَّكُمْ تَنطِقُونَ.. [6]
بهرهگيرى از نشانههاى حق نياز به پانزده نوع آمادگى دارد.
آمادگى أوّل: بايد ايمان داشته باشد. [9] و [10] و [11] و [12] و [13] و [14] و [15] و [16] و [17] و [18]
ضررهاى عدم ايمان. [19]
آمادگى دوّم: بايد متذكّر باشد. [20] و [21]
آمادگى سوّم: بايد علم داشته باشد و بداند. [22] و [23] و [24] و [25] و [26] و [27] و [28] و [29]
آمادگى چهارم: بايد تفكّر كند. [30] و [31] و [32] و [33] و [34] و [35] و [36]
آمادگى پنجم: بايد تعقّل كند. [37] و [38] و [39] و [40] و [41] و [42] و [43] و [44]
آمادگى ششم: بايد تفقّه داشته باشد. [45]
آمادگى هفتم: بايد يقين داشته باشد. [46] و [47] و [48] و [49] و [50]
آمادگى هشتم: بايد از گناه پرهيز كند. [51]
آمادگى نهم: بايد حرف شنو باشد. [52] و [53] و [54]
آمادگى دهم: بايد أهل بندگى خدا باشد. [55]
آمادگى يازدهم): بايد شكرگزار نعمتهاى الهى باشد. [56]
آمادگى دوازدهم: بايد داراى هوش سرشار باشد. [57]
داستان حضرت لوط عليه السلام و هجوم مردم آلوده به خانه او
آمادگى سيزدهم: بايد بسيار شكيبا و شكرگزار باشد. [58] و [59] و [60] و [61]
آمادگى چهاردهم: بايد صاحب مغز باشد. [62] و [63]
آمادگى پانزدهم: بايد دانشمند و دانا باشد. [64]
موضوعات مربوط به بحث تهيّأ و مهيّا و آماده و آمادگى
1 - درخواست آمادگى از خدا. [65]
2 - درخواست زليخا از يوسف جهت آمادگى براى گناه. [66]
3 - آماده كردن امكانات كامل براى يارى دين خدا. [67]
اين قسمت شعر است:
برگ درختان سبز در نظر هوشيار==هر ورقش دفترى است معرفت كردگار
انسان موجودى است با قابليتهاى گوناگون كه از همه آنها مهمتر قابليت درك و فهم و شعور است. و خداوند از راههاى گوناگون سمعى و بصرى و قلبى (چشم و گوش و عقل) و غيره انسان را هدايت نموده است و او را تشويق كرده تا از اطراف خود بهره بگيرد، و حتى در وجود خود كاوش كند، و لذا در آيات فراوانى اين مطلب دنبال شده كه از آن جمله مىتوان به اين آيات اشاره نمود:
وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً
و ازآنچه به آن علم ندارى پيروى مكن، چرا كه گوش و چشم و دل هر يك در آن كار مسؤول است. (اسراء، 36)
أ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ
آيا براى او دو چشم نيافريدهايم.
وَ لِساناً وَ شَفَتَيْنِ
و زبانى و دو لب.
وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ
و او را بر سر [هر يك از] دو راه [خير و شر] نياوردهايم. (بلد، 8 تا 10)
سَنُريهِمْ آياتِنا فِى اْلآفاقِ وَ فى أنْفُسِهِمْ حَتّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أنَّهُ الْحَقُّ أ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ
زودا كه آيات خود را در بيرون و درونشان به ايشان بنمايانيم، تا آنكه بر آنان آشكار شود كه آن حق است، آيا كافى نيست كه پروردگارت بر همه چيز گواه است. (فصّلت، 53)
ولى بسيارند كسانى كه از اين نعمتها بهره نمىبرند و لذا مىفرمايد:
و لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ اْلإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَاْلأَنْعامِ بَلْ هُمْ أضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ
و به راستى بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريدهايم [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن در نمىيابند، و ديدگانى دارند كه با آن نمىبينند، و گوشهايى دارند كه با آن نمىشنوند، اينان همچون چارپايانند، بلكه گمراهترند، اينانند كه غافلند. (اعراف، 179)
أمْ تَحْسَبُ أنَّ أكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أوْ يَعْقِلُونَ إنْ هُمْ إلاّ كَاْلأَنْعامِ بَلْ هُمْ أضَلُّ سَبيلاً
يا گمان مىكنى كه بيشترين آنان گوش شنوا دارند با تعقل مىكنند، آنان جز همانند چارپايان نيستند، بلكه ايشان گمراهترند. (فرقان، 44)
و نيز مىفرمايد:
وَ فى الأَرْضِ ءَايَتٌ لِّلْمُوقِنِينَ.
و در زمين آياتى براى طالبان يقين است.
وَ فى أَنفُسِكمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ.
و در وجود خود شما (نيز آياتى است) آيا نمىبينيد؟ !.
وَ فى السمَاءِ رِزْقُكمْ وَ مَا تُوعَدُونَ.
روزى شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده مىشود.
فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقُّ مِّثْلَ ما أنَّكُمْ تَنطِقُونَ.
سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه اين مطلب حق است، همانگونه كه شما سخن مىگوئيد ! (براى خدا روزى دادن به شمابه همان آسانى است كه شما سخن مىگوئيد). (ذاريات، 20 تا 23)
سه آيه نخست ترتيب لطيفى دارد:
آيه نخست: از عوامل وجود انسان در كره زمين سخن مىگويد.
آيه دوّم: از خود وجود انسان سخن مىگويد.
آيه سوّم: از عوامل دوام و بقاء او سخن مىگويد.
اين نكته نيز قابل توجّه است:
چيزى كه مانع بصيرت آدمى مىشود، و او را از مطالعه اسرار آفرينش، اسرار زمين و شگفتيهاى وجود خودش باز مىدارد همان حرص براى روزى است، خداوند در آيه اخير به انسان اطمينان مىدهد كه روزى او تضمين شده است، تا بتواند با خيال راحت به شگفتيهاى جهان هستى بنگرد، و جمله أَ فَلا تُبْصِرُونَ در مورد او تحقق يابد.
لذا براى تاكيد اين مطلب در آخرين آيه مورد بحث سوگند ياد كرده مىگويد: به خداى آسمان و زمين سوگند كه اين مطلب حق است، درست همانگونه كه شما سخن مىگوئيد:
فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقُّ مِّثْلَ ما أنَّكُمْ تَنطِقُونَ.
كار به جائى رسيده است كه خداوند با آن عظمت و قدرتش براى اطمينان دادن به بندگان شكاك و دير باور و ضعيف النفس و حريص سوگند ياد مىكند كه آنچه به شما در زمينه رزق و روزى و وعدههاى ثواب و عقاب قيامت وعده داده شده همه حق است، و هيچ شك و ترديدى در آن نيست.
تعبير به: مِثْلَ ما أنَّكُمْ تَنطِقُونَ. همانگونه كه سخن مىگوئيد تعبير لطيف و حساب شدهاى است كه از محسوسترين اشياء سخن مىگويد، چرا كه گاهى خطا در باصره يا سامعه انسان واقع مىشود، اما در سخن گفتن چنين خطائى راه ندارد كه انسان احساس كند سخن گفته در حالى كه سخن نگفته باشد، لذا قرآن مىگويد:
همان اندازه كه سخن گفتن شما برايتان محسوس است و واقعيت دارد رزق و وعدههاى الهى نيز همينگونه است ! از اين گذشته مساله سخن گفتن خود يكى از بزرگترين روزيها ومواهب پروردگار است كه هيچ موجود زندهاى جز انسان از آن برخوردار نشده است، ونقش سخن گفتن در زندگى اجتماعى انسانها و تعليم و تربيت و انتقال علوم و دانشها و حل مشكلات زندگى بر كسى پوشيده نيست.
زمخشرى در تفسير كشاف از اصمعى نقل مىكند:
از مسجد بصره بيرون آمدم، ناگاه چشمم به يك عرب بيابانى افتاد كه بر مركبش سوار بود، با من روبرو شد و گفت: از كدام قبيلهاى؟ گفتم از بنى اصمع گفت: از كجا مىآئى؟ گفتم از آنجا كه كلام خداوند رحمان را مىخوانند، گفت براى من هم بخوان ! من آياتى از سوره ذاريات را براى او خواندم، تا به آيه وَ فى السمَاءِ رِزْقُكمْ رسيدم، گفت كافى است، برخاست و شترى را كه با خود داشت نحر كرد، و گوشت آنرا در ميان نيازمندانى كه مىآمدند و مىرفتند تقسيم نمود، شمشير و كمانش را نيز شكست و كنار انداخت و پشت كرد و رفت.
اين داستان گذشت. هنگامى كه با هارون الرشيد به زيارت خانه خدا رفتم مشغول طواف بودم ناگهان ديدم كسى با صداى آهسته مرا صدا مىزند نگاه كردم ديدم همان مرد عرب است، لاغر شده، و رنگ صورتش زرد گشته است: پيدا بود كه عشقى آتشين بر او چيره گشته و او را بيقرار ساخته است به من سلام كرد و خواهش نمود بار ديگر همان سوره ذاريات را براى او بخوانم، وقتى به همان آيه رسيدم فريادى كشيد و گفت ما وعده خداوند خود را به خوبى يافتيم، سپس افزود آيا بعد از اينهم آيهاى هست من آيه بعد را خواندم:
فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقُّ مِّثْلَ ما أنَّكُمْ تَنطِقُونَ.
بار ديگر صيحه زد و گفت:
يَا سُبْحَانَ الله، مَنْ ذَا الَّذى أغْضَبَ الْجَليلَ حَتى حَلَفَ يُصَدِّقُوهُ بِقَوْلِه، حَتّى ألْجَئُوهُ إلَىَ الْيَمين؟ !:
براستى عجيب است، چه كسى خداوند جليل را به خشم آورده كه اين چنين سوگند ياد مىكند آيا سخن او را باور نكردهاند كه ناچار از سوگند شده؟ ! اين جمله را سه بار تكرار كرد و بر زمين افتاد و مرغ روحش به آسمان پرواز كرد.
نكته اول: تاثير آيات قرآن بر انسان هايي كه با نشانه هاي حق آشنا مي شوند.
نكته دوّم: بهرهگيرى از نشانههاى حق آمادگى لازم دارد: (ذاريات، آيات 20 تا 23)
هنگامى كه آيات قرآن سخن از اسرار آفرينش و نشانههاى خدا در عالم هستى مىگويد با عباراتى مىفرمايد و اين تعبيرات به خوبى نشان مىدهد كه براى استفاده و بهرهگيرى از آيات بى شمار و نشانههاى بسيار كه براى وجود پاك او در سراسر عالم آفرينش وجود دارد زمينه آمادهاى لازم است، چشمى بينا، گوشى شنوا، فكرى بيدار، ودلى هشيار و روحى آماده پذيرش و تشنه حقايق لازم است، وگرنه ممكن است انسان سالها در لابلاى اين آيات زندگى كند اما همچون حيوانات جز اصطبل و علف نشناسد. (مسئله سخن گفتن و نقش آن در زندگى انسان - تفسير نمونه، جلد 22، صفحه 336)
بهرهگيرى از نشانههاى حق نياز به پانزده نوع آمادگى دارد.
1 - وَ هُوَ الَّذِى أَنزَلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَات كلِّ شىْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِراً نخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُّترَاكباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِن طلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِيَةٌ وَ جَنَّتٍ مِّنْ أَعْنَابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشتَبِهاً وَ غَيرَ مُتَشبِهٍ انظرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ فى ذَلِكُمْ لاَيَتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ. (أنعام/99)
و اوست كه از آسمان، آبى فرو فرستاد و بدان هر گونه گياه برآورديم و از آن جوانه سبز رويانديم كه از آن دانههاى در هم رسته بيرون مىآوريم؛ و از شكوفه درخت خرما خوشههاى دسترس و باغهاى انگور و [درختان] زيتون و انار [پديد آورديم] كه همانند و ناهمانند هستند؛ به ميوههاى آن چون ميوه دهد و به رسيدنش بنگريد؛ در اين براى اهل ايمان، مايههاى عبرت است.
2 - وَ لَقَدْ جِئْنَهُم بِكِتَبٍ فَصلْنَهُ عَلى عِلْمٍ هُدًى وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (أعراف/52)
و به راستى كه براى آنان كتابى آوردهايم كه از روى علم، روشن و شيوايش ساختهايم، كه رهنمود و رحمتى است براى اهل ايمان.
3 - أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا الَّيْلَ لِيَسكُنُوا فِيهِ وَ النَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (نمل/86)
آيا ننگريستهاند كه ما شب را آفريدهايم كه در آن آرام گيرند، و روز را چشماندازى روشن [گرداندهايم]، بيگمان در اين براى اهل ايمان مايههاى عبرت است.
4 - نَتْلُوا عَلَيْك مِن نَّبَإِ مُوسى وَ فِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (قصص/3)
بخشى از داستان موسى و فرعون را براى اهل ايمان به راستى و درستى بر تو مىخوانيم.
5 - فَمَا كانَ جَوَاب قَوْمِهِ إِلا أَن قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنجَاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (عنكبوت/24)
آنگاه پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند او را بكشيد يا او را بسوزانيد، سپس خداوند او را از آتش نجات داد؛ بيگمان در اين امر مايههاى عبرتى براى اهل ايمان است.
6 - أَ وَ لَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنزَلْنَا عَلَيْك الْكتَب يُتْلى عَلَيْهِمْ إِنَّ فى ذَلِك لَرَحْمَةً وَ ذِكرَى لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (عنكبوت/51)
آيا براى ايشان كافى نيست كه ما بر تو كتاب آسمانى را فرو فرستاديم كه بر آنان خوانده مىشود؛ بيگمان در اين امر رحمت و پندآموزى براى اهل ايمان است.
7 - قُل لا أَمْلِك لِنَفْسى نَفْعاً وَ لا ضراًّ إِلا مَا شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنت أَعْلَمُ الْغَيْب لاستَكثرْت مِنَ الْخَيرِ وَ مَا مَسنىَ السوءُ إِنْ أَنَا إِلا نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (أعراف/188)
بگو كه براى خود اختيار سود و زيانى ندارم مگر آنچه خدا بخواهد؛ و اگر غيب مىدانستم خير فراوان براى خود كسب مىكردم و هيچ ناگوارى به من نمىرسيد، من كسى جز هشداردهنده و مژدهآور اهل ايمان نيستم.
8 - وَ إِذَا لَمْ تَأْتِهِم بِئَايَةٍ قَالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلىَّ مِن رَّبى هَذَا بَصائرُ مِن رَّبِّكمْ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (أعراف/203)
و چون براى آنان آيهاى نياورى گويند چرا از خود برنمىسازى؟ بگو فقط از آنچه از سوى پروردگارم به من وحى مىشود پيروى مىكنم؛ اين روشنگريهايى از سوى پروردگارتان و رهنمود و رحمتى براى اهل ايمان است.
9 - لَقَدْ كانَ فى قَصصِهِمْ عِبرَةٌ لأُولى الأَلْبَبِ مَا كانَ حَدِيثاً يُفْترَى وَ لَكن تَصدِيقَ الَّذِى بَينَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ كلِّ شىْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (يوسف/111)
به راستى كه در بيان داستان ايشان مايه عبرتى براى خردمندان هست. [و اين قرآن] سخنى برساخته نيست، بلكه همخوان با كتابى است كه پيشاپيش آن است و روشنگر همه چيز و رهنمود و رحمتى براى اهل ايمان است.
10 - وَ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْك الْكِتَب إِلا لِتُبَينَ لهَُمُ الَّذِى اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (نحل/64)
و قرآن را جز براى اين بر تو فرو نفرستاديم كه [حقيقت] آنچه را اختلاف دارند، برايشان روشن كنى؛ و براى آنكه براى اهل ايمان رهنمود و رحمت باشد.
11 - أَ لَمْ يَرَوْا إِلى الطيْرِ مُسخَّرَتٍ فى جَوِّ السمَاءِ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلا اللَّهُ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (نحل/79)
آيا به پرندگان ننگريستهاند كه در فضاى آسمان رام شدهاند؛ كسى جز خداوند آنها را [در آن حال] نگاه نمىدارد؛ بيگمان در اين براى اهل ايمان مايههاى عبرت است.
12 - أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسط الرِّزْقَ لِمَن يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (روم/37)
آيا ندانستهاند كه خداوند روزى را براى هر كس كه بخواهد گشاده و [براى هر كس كه بخواهد] تنگ مىدارد؛ بيشك در اين امر براى اهل ايمان مايههاى عبرت است.
13 - أَ وَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسط الرِّزْقَ لِمَن يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (زمر/52)
آيا ندانستهاند كه خداوند روزى را براى هر كس كه بخواهد گشاده يا فرو بسته مىدارد، يبگمان در اين امر براى اهل ايمان مايههاى عبرت است.
1 - ثمَّ أَرْسلْنَا رُسلَنَا تَترَا كلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَّسولهَُا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضهُم بَعْضاً وَ جَعَلْنَهُمْ أَحَادِيث فَبُعْداً لِقَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ (44)
سپس پيامبرانمان را پياپى فرستاديم؛ هرگاه كه پيامبرى به سراغ امتش مىآمد او را دروغگو مىانگاشتند، آنگاه آنان را به دنبال همديگر آورديم [و از ميان برديم] و افسانهشان گردانديم؛ آرى لعنت بر قوم بىايمان.
1 - وَ مَا ذَرَأَ لَكمْ فى الأَرْضِ مخْتَلِفاً أَلْوَنُهُ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ (نحل/13)
و آنچه در زمين براى شما رنگارنگ آفريد، بيگمان در اين براى پندگيران مايه عبرتى هست.
2 - وَ هَذَا صرَط رَبِّك مُستَقِيماً قَدْ فَصلْنَا الاَيَتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ (أنعام/126)
و اين راه پروردگار توست كه مستقيم است؛ به راستى كه آيات [خود] را براى پندگيران به روشنى بيان داشتهايم.
1 - فَإِن طلَّقَهَا فَلا تحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتى تَنكِحَ زَوْجاً غَيرَهُ فَإِن طلَّقَهَا فَلا جُنَاحَ عَلَيهِمَا أَن يَتَرَاجَعَا إِن ظنَّا أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَ تِلْك حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (بقره/230)
آنگاه چون زن را طلاق گفت، ديگر بر او حلال نيست، مگر آنكه به همسرى جز او شوهر كند، سپس اگر آن مرد او را طلاق داد، بر آنان گناهى نيست كه اگر مىدانند احكام الهى را مراعات خواهند كرد دوباره به همسرى يكديگر درآيند، و اينها احكام الهى است كه براى مردم دانا بيان مىدارد.
2 - وَ هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتهْتَدُوا بهَا فى ظلُمَتِ الْبرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصلْنَا الاَيَتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (أنعام/97)
و هموست كه ستارگان را براى شما آفريد تا در تاريكيهاى خشكى و دريا راه خود را پيدا كنيد؛ به راستى كه آيات [خود] را براى اهل معرفت به روشنى بيان كردهايم.
3 - وَ كَذَلِك نُصرِّف الاَيَتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَست وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (أنعام/105)
و بدينسان آيات [خود] را گونهگون بيان مىداريم براى آنكه مبادا بگويند درس گرفتهاى، و براى آنكه آن را به روشنى براى اهل معرفت باز گوييم.
4 - قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتى أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطيِّبَتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِىَ لِلَّذِينَ ءَامَنُوا فى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا خَالِصةً يَوْمَ الْقِيَمَةِ كَذَلِك نُفَصلُ الاَيَتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (أعراف/32)
بگو چه كسى زينت الهى را كه براى بندگانش پديد آورده، و رزق پاكيزه او را حرام كرده است؟ بگو اينها در زندگانى دنيا براى مؤمنان [و نامؤمنان] است و در روز قيامت نيز خاص مؤمنان است؛ بدينسان آيات خود را براى اهل معرفت به روشنى بيان مىكنيم.
5 - فَإِن تَابُوا وَ أَقَامُوا الصلَوةَ وَ ءَاتَوُا الزَّكوةَ فَإِخْوَنُكُمْ فى الدِّينِ وَ نُفَصلُ الاَيَتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (توبه/11)
اما اگر [از كفر] توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات پرداختند، در آن صورت برادران دينى شما هستند؛ و ما آيات [خود] را براى اهل معرفت به روشنى بيان مىداريم.
6 - هُوَ الَّذِى جَعَلَ الشمْس ضِيَاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السنِينَ وَ الْحِساب مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِك إِلا بِالْحَقِّ يُفَصلُ الاَيَتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (يونس/5)
اوست كسى كه خورشيد را روشن و ماه را تابان كرد و براى آن [ماه] منزلهايى معين كرد، تا شمار سالها و حساب [زندگى خود] را بدانيد؛ خداوند اين را جز به حق نيافريده است؛ و براى اهل معرفت آيات خود را به روشنى بيان مىدارد.
7 - فَتِلْك بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةَ بِمَا ظلَمُوا إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (نمل/52)
اين است خانههايشان كه به خاطر ستمى كه ورزيدند [خاموش و] خالى است؛ بيگمان در اين براى اهل معرفت مايه عبرتى هست.
8 - كِتَبٌ فُصلَت ءَايَتُهُ قُرْءَاناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (فصّلت/3)
كتابى است كه آياتش به شيوايى بيان شده است، قرآنى عربى براى اهل معرفت.
1 - اللَّهُ يَتَوَفى الأَنفُس حِينَ مَوْتِهَا وَ الَّتى لَمْ تَمُت فى مَنَامِهَا فَيُمْسِك الَّتى قَضى عَلَيهَا الْمَوْت وَ يُرْسِلُ الأُخْرَى إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (زمر/42)
خداوند جانها را به هنگام مرگ آنها، و نيز آن را كه نمرده است در خوابش، مىگيرد، سپس آن را كه مرگش را رقم زده است، نگاه مىدارد، و ديگرى را تا زمانى معين گسيل مىدارد؛ بيگمان در اين امر براى انديشهوران مايههاى عبرت است.
2 - إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَهُ مِنَ السمَاءِ فَاخْتَلَط بِهِ نَبَات الأَرْضِ مِمَّا يَأْكلُ النَّاس وَ الأَنْعَمُ حَتى إِذَا أَخَذَتِ الأَرْض زُخْرُفَهَا وَ ازَّيَّنَت وَ ظنَّ أَهْلُهَا أَنهُمْ قَدِرُونَ عَلَيهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلاً أَوْ نهَاراً فَجَعَلْنَهَا حَصِيداً كَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ كَذَلِك نُفَصلُ الاَيَتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (يونس/24)
همانا داستان زندگانى دنيا، همانند داستان آبى است كه آن را از آسمان فرو فرستاديم و رستنيهاى خاك از آنچه مردمان يا چارپايان مىخورند، با آن در هم آميخت [و انبوه شد] تا آنجا كه زمين گل و شگوفههايش را برآورد و آراسته گشت، و [سپس] اهلش گمان كردند كه مهار كار در دست آنان است، [آنگاه] فرمان ما در شب يا روز دررسيد و آن را چون محصول دروشده گردانديم، گويى كه ديروز هيچ چيز نبوده است؛ بدينسان آيات [خود] را براى انديشهوران روشن و شيوا بيان مىداريم.
3 - وَ هُوَ الَّذِى مَدَّ الأَرْض وَ جَعَلَ فِيهَا رَوَسىَ وَ أَنهَراً وَ مِن كلِّ الثَّمَرَتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَينِ اثْنَينِ يُغْشى الَّيْلَ النهَارَ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (رعد/3)
و او كسى است كه زمين را گسترد و در آن كوهها و رودهايى پديد آورد، و در آن از هر بار و برى زوجى دوگانه آفريد، شب را به روز [و روز را به شب] مىپوشاند؛ بيگمان در اين براى انديشهوران مايههاى عبرت است.
4 - يُنبِت لَكم بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الأَعْنَب وَ مِن كلِّ الثَّمَرَتِ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (نحل/11)
با آن براى شما زراعت و درختان زيتون و خرما و انگور و از هر گونه محصولات [ديگر] مىروياند؛ بيگمان در اين براى انديشهوران مايه عبرتى هست.
5 - ثمَّ كلِى مِن كلِّ الثَّمَرَتِ فَاسلُكِى سبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يخْرُجُ مِن بُطونِهَا شرَابٌ مخْتَلِفٌ أَلْوَنُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِّلنَّاسِ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (نحل/69)
سپس از همه ميوهها بخور و راه پروردگارت را فرمانبردارانه بپوى، [آنگاه ] از شكمهاى آنها شهدى رنگارنگ مىتراود كه در آن شفاى مردمان است؛ در اين براى انديشهوران مايه عبرتى است.
6 - وَ مِنْ ءَايَتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَجاً لِّتَسكُنُوا إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (روم/21)
و از جمله آيات او اين است كه براى شما از نوع خودتان، همسرانى آفريد كه با آنان آرام گيريد، و در ميان شما دوستى و مهربانى افكند؛ بيگمان در اين امر براى انديشهوران مايههاى عبرت است.
7 - وَ سخَّرَ لَكم مَّا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الأَرْضِ جَمِيعاً مِّنْهُ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (جاثيه/13)
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همه از اوست و آنها را براى شما رام كرد، بيگمان در اين مايههاى عبرتى براى انديشهوران هست.
1 - إِنَّ فى خَلْقِ السمَوَتِ وَ الأَرْضِ وَ اخْتِلَفِ الَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْفُلْكِ الَّتى تجْرِى فى الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاس وَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السمَاءِ مِن مَّاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الأَرْض بَعْدَ مَوْتهَا وَ بَث فِيهَا مِن كلِّ دَابَّةٍ وَ تَصرِيفِ الرِّيَح وَ السحَابِ الْمُسخَّرِ بَيْنَ السمَاءِ وَ الأَرْضِ لاَيَتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (بقره/164)
آرى در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز و در كشتىاى كه براى بهرهورى مردم در دريا روان است، و آبى كه خداوند از آسمان فرو فرستاده است و بدان زمين را پس از پژمردنش زنده داشته و جانورانى كه در آن پراكنده است، و در گرداندن بادها و در ابرى كه بين آسمان و زمين آرميده است، مايههاى عبرتى براى خردمندان است.
2 - وَ فى الأَرْضِ قِطعٌ مُّتَجَوِرَتٌ وَ جَنَّتٌ مِّنْ أَعْنَبٍ وَ زَرْعٌ وَ نخِيلٌ صِنْوَانٌ وَ غَيرُ صِنْوَانٍ يُسقَى بِمَاءٍ وَحِدٍ وَ نُفَضلُ بَعْضهَا عَلى بَعْضٍ فى الأُكلِ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (رعد/4)
و در زمين كرتهايى است نزديك به هم و باغهايى از [درختان] انگور و كشتها[ى گوناگون] و خرما، همانند و ناهمانند، كه همه به يك آب آبيارى مىشوند و ميوههاى بعضى را از بعضى ديگر برتر ساختهايم، بيگمان در اين براى خردورزان مايههاى عبرت است.
3 - وَ سخَّرَ لَكمُ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشمْس وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسخَّرَت بِأَمْرِهِ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (نحل/12)
و براى شما شب و روز و خورشيد و ماه را رام كرد، و ستارگان به فرمان او رام شدهاند، بيگمان در اين براى خردورزان مايه عبرتى هست.
4 - وَ مِن ثَمَرَتِ النَّخِيلِ وَ الأَعْنَبِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سكراً وَ رِزْقاً حَسناً إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (نحل/67)
و از ميوههاى درختان خرما و انگور هم [شراب] مستىآور و هم خوراك نيكو به دست مىآوريد؛ بيگمان در اين امر براى خردورزان مايه عبرتى است.
5 - وَ لَقَد تَّرَكنَا مِنْهَا ءَايَةَ بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (عنكبوت/35)
و به راستى از آن پديده روشنگرى براى خردورزان باقى گذارديم.
6 - وَ مِنْ ءَايَتِهِ يُرِيكمُ الْبرْقَ خَوْفاً وَ طمَعاً وَ يُنزِّلُ مِنَ السمَاءِ مَاءً فَيُحْىِ بِهِ الأَرْض بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (روم/24)
و از جمله آيات او اين است كه برق را [به شيوهاى] بيمانگيز و اميدانگيز به شما مىنماياند و از آسمان آبى فرو مىفرستد و با آن زمين را پس از پژمردنش زنده مىدارد؛ بيگمان در اين [امر] براى خردورزان مايههاى عبرت است.
7 - ضرَب لَكُم مَّثَلاً مِّنْ أَنفُسِكُمْ هَل لَّكُم مِّن مَّا مَلَكَت أَيْمَنُكُم مِّن شرَكاءَ فى مَا رَزَقْنَكمْ فَأَنتُمْ فِيهِ سوَاءٌ تخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكمْ أَنفُسكُمْ كذَلِك نُفَصلُ الاَيَتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (روم/28)
براى شما مثلى از خودتان مىزند، آيا از ملك يمينتان شريكى در آنچه روزيتان دادهايم، داريد كه در آن برابر باشيد و از آنان همان گونه كه از [امثال] خودتان بيمناكيد، بيمناك باشيد؟ [چنين نيست]، بدينسان آيات [خود] را براى خردورزان روشن بيان مىكنيم.
8 - وَ اخْتِلَفِ الَّيْلِ وَ النهَارِ وَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السمَاءِ مِن رِّزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الأَرْض بَعْدَ مَوْتهَا وَ تَصرِيفِ الرِّيَح ءَايَتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (جاثيه/5)
و در پى يكديگر آمدن شب و روز، و هر روزىاى [باران] كه خداوند از آسمان فرو فرستاده است، و زمين را پس از پژمردنش بدان زنده داشته است، و در گرداندن بادها مايههاى عبرتى براى خردمندان هست.
1 - وَ هُوَ الَّذِى أَنشأَكُم مِّن نَّفْسٍ وَحِدَةٍ فَمُستَقَرُّ وَ مُستَوْدَعٌ قَدْ فَصلْنَا الاَيَتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ (أنعام/98)
و اوست كه شما را از تن يگانهاى پديد آورد، آنگاه [شما را] قرارگاه و وديعتگاهى است؛ به راستى كه آيات [خود] را براى قومى كه درمىيابند به روشنى بيان كردهايم.
1 - وَ قَالَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ لَوْ لا يُكلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا ءَايَةٌ كَذَلِك قَالَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ تَشبَهَت قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الاَيَتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ (بقره/118)
نادانان گفتند چرا خداوند با ما [بيواسطه] سخن نمىگويد، يا چرا معجزهاى براى ما نازل نمى شود. همينگونه كسانى كه پيش از اينان بودند نيز مانند سخن ايشان را گفتند، دل و درونشان همانند است، و ما آيات [خود] را براى مردمى كه اهل يقين هستند، روشن ساختهايم.
2 - أَ فَحُكْمَ الجَْهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ (مائده/50)
آيا حكم عهد جاهليت را مىپسندند؟ و براى اهل يقين داورى چه كسى بهتر از خداوند است؟.
3 - وَ فى خَلْقِكمْ وَ مَا يَبُث مِن دَابَّةٍ ءَايَتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ (جاثيه/4)
نيز در آفرينشتان و جانورانى كه [در زمين] مىپراكند، براى اهل يقين مايههاى عبرت است.
4 - هَذَا بَصئرُ لِلنَّاسِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ (جاثيه/20)
اين ديدهوريهايى براى مردم است، و براى اهل يقين رهنمود و رحمت است.
5 - (آيات 20 تا 23 سوره ذاريات)
وَ فى الأَرْضِ ءَايَتٌ لِّلْمُوقِنِينَ
و در زمين آياتى براى طالبان يقين است
وَ فى أَنفُسِكمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ.
و در وجود خود شما (نيز آياتى است)
آيا نمىبينيد؟ !
وَ فى السمَاءِ رِزْقُكمْ وَ مَا تُوعَدُونَ.
روزى شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده مىشود.
فَوَ رَب السمَاءِ وَ الأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقُّ مِّثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ.
سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه اين مطلب حق است همانگونه كه شما سخن مىگوئيد !
1 - إِنَّ فى اخْتِلَفِ الَّيْلِ وَ النهَارِ وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فى السمَوَتِ وَ الأَرْضِ لاَيَتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ (يونس/6)
در پى يكديگر آمدن شب و روز و در آنچه خداوند در آسمانها و زمين آفريده است، مايههاى عبرتى براى پرواپيشگان است.
1 - هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الَّيْلَ لِتَسكنُوا فِيهِ وَ النَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ (يونس/67)
او كسى است كه شب را براى شما آفريد تا در آن آرام گيريد و روز را چشماندازى روشن ساخت؛ در اين عبرتها براى گروهى است كه گوش شنوا دارند.
2 - وَ اللَّهُ أَنزَلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الأَرْض بَعْدَ مَوْتهَا إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ (نحل/65)
و خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد و با آن زمين را پس از پژمردنش زنده كرد، بيگمان در اين براى كسانى كه گوش شنوا دارند مايه عبرت است.
3 - وَ مِنْ ءَايَتِهِ مَنَامُكم بِالَّيْلِ وَ النهَارِ وَ ابْتِغَاؤُكُم مِّن فَضلِهِ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ (روم/23)
و از جمله آيات او خفتن شما در شب و روز و طلب معاش شما از فضل اوست؛ بيگمان در اين [امر] براى كسانى كه گوش شنوا دارند، مايههاى عبرت است.
1 - إِنَّ فى هَذَا لَبَلَغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ (أنبياء/106)
در اين براى اهل عبادت، كفايتى هست.
1 - وَ الْبَلَدُ الطيِّب يخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِى خَبُث لا يخْرُجُ إِلا نَكِداً كذَلِك نُصرِّف الاَيَتِ لِقَوْمٍ يَشكُرُونَ (أعراف/58)
و زمين پاك گياهش به اذن پروردگارش مىرويد و آنچه پليد است جز [حاصلى] ناچيز برنيايد؛ بدينسان آيات [خود] را براى سپاسگزاران گونهگون بيان مىداريم.
(شامل آيات 61 تا 77 از سوره مباركه حجر)
(داستان حضرت لوط 7 و هجوم مردم آلوده به خانه او)
فَلَمَّا جَاءَ ءَالَ لُوطٍ الْمُرْسلُونَ (حجر، 61)
هنگامى كه فرستادگان (خدا)
به سراغ خاندان لوط آمدند... قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُّنكرُونَ (حجر، 62)
(لوط) گفت شما گروه ناشناسى هستيد !
قَالُوا بَلْ جِئْنَك بِمَا كانُوا فِيهِ يَمْترُونَ (حجر، 63)
گفتند ما همان چيزى را براى تو آوردهايم كه آنها (كافران)
در آن ترديد داشتند (ما مامور عذابيم). وَ أَتَيْنَك بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصدِقُونَ (حجر، 64)
ما واقعيت مسلمى را براى تو آوردهايم و راست مىگوئيم. فَأَسرِ بِأَهْلِك بِقِطعٍ مِّنَ الَّيْلِ وَ اتَّبِعْ أَدْبَرَهُمْ وَ لا يَلْتَفِت مِنكمْ أَحَدٌ وَ امْضوا حَيْث تُؤْمَرُونَ (حجر، 65)
بنابر اين خانوادهات را در اواخر شب با خود بردار و از اينجا ببر، تو بدنبال سر آنها حركت كن، احدى از شما به پشت سر خويش ننگرد. و به همانجا كه مامور هستيد برويد.
وَ قَضيْنَا إِلَيْهِ ذَلِك الأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَؤُلاءِ مَقْطوعٌ مُّصبِحِينَ (حجر، 66)
و ما به لوط اين موضوع را وحى فرستاديم كه صبحگاهان همه آنها ريشه كن خواهند شد. وَ جَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَستَبْشِرُونَ (حجر، 67)
(از سوى ديگر) اهل شهر (با خبر شدند و به سوى خانه لوط)
آمدند در حالى كه به يكديگر بشارت مىدادند.
قَالَ إِنَّ هَؤُلاءِ ضيْفِى فَلا تَفْضحُونِ (حجر، 68)
(لوط) گفت اينها ميهمانان منند، آبروى مرا نريزيد !
وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تخْزُونِ (حجر، 69)
و از خدا بپرهيزيد و مرا شرمنده نسازيد !
قَالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَك عَنِ الْعَلَمِينَ (حجر، 70)
گفتند مگر ما تو را از جهانيان نهى نكرديم (و نگفتيم احدى را به ميهمانى نپذير !).
قَالَ هَؤُلاءِ بَنَاتى إِن كُنتُمْ فَعِلِينَ (حجر، 71)
گفت دختران من حاضرند اگر مىخواهيد كار صحيحى انجام دهيد (با آنها ازدواج كنيد و از گناه و آلودگى بپرهيزيد). لَعَمْرُك إِنهُمْ لَفِى سكْرَتهِمْ يَعْمَهُونَ (حجر، 72)
بجانت سوگند اينها در مستى خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست دادهاند).
فَأَخَذَتهُمُ الصيْحَةُ مُشرِقِينَ (حجر، 73)
سرانجام بهنگام طلوع آفتاب صيحه (مرگبار، بصورت صاعقه يا زمين لرزه)
آنها را فرو گرفت.
فَجَعَلْنَا عَلِيهَا سافِلَهَا وَ أَمْطرْنَا عَلَيهِمْ حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ (حجر، 74)
سپس (شهر و آبادى آنها را زير و رو كرديم)
بالاى آنرا پائين قرار داديم و بارانى از سنگ بر آنها فرو ريختيم.
إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِّلْمُتَوَسمِينَ (حجر، 75)
در اين (سرگذشت عبرتانگيز) نشانههائى است براى هوشياران.
وَ إِنهَا لَبِسبِيلٍ مُّقِيمٍ (حجر، 76)
و ويرانههاى سرزمين آنها بر سر راه (كاروانها) همواره ثابت و برقرار است.
إِنَّ فى ذَلِك لاَيَةً لِّلْمُؤْمِنِينَ (حجر، 77)
در اين نشانهاى است براى مؤمنان.
1 - وَ لَقَدْ أَرْسلْنَا مُوسى بِئَايَتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَك مِنَ الظلُمَتِ إِلى النُّورِ وَ ذَكرْهُم بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِّكلِّ صبَّارٍ شكُورٍ (ابراهيم/5)
و در حقيقت، موسى را با آيات خود فرستاديم [و به او فرموديم] كه قوم خود را از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون آور، و روزهاى خدا را به آنان يادآورى كن، كه قطعاً در اين [يادآورى]، براى هر شكيباىِ سپاسگزارى عبرتهاست.
2 - أَ لَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْك تجْرِى فى الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيرِيَكم مِّنْ ءَايَتِهِ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِّكلِّ صبَّارٍ شكُورٍ (لقمان/31)
آيا نديدهاى كه كشتيها به نعمت خدا در دريا روان مىگردند تا برخى از نشانههاى [قدرت] خود را به شما بنماياند؟ قطعاً در اين [قدرت نمايى،] براى هر شكيباى سپاسگزارى، نشانههاست.
3 - فَقَالُوا رَبَّنَا بَعِدْ بَينَ أَسفَارِنَا وَ ظلَمُوا أَنفُسهُمْ فَجَعَلْنَهُمْ أَحَادِيث وَ مَزَّقْنَهُمْ كلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِّكلِّ صبَّارٍ شكُورٍ (سبأ/19)
تا گفتند: »پروردگارا، ميان [منزلهاى] سفرهايمان فاصله انداز.« و بر خويشتن ستم كردند. پس آنها را [براى آيندگان، موضوع] حكايتها گردانيديم، و سخت تارومارشان كرديم؛ قطعاً در اين [ماجرا] براى هر شكيباى سپاسگزارى عبرتهاست.
4 - إِن يَشأْ يُسكِنِ الرِّيحَ فَيَظلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلى ظهْرِهِ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِّكلِّ صبَّارٍ شكُورٍ (شورى/33)
اگر بخواهد باد را ساكن مىگرداند و [سفينهها] بر پشت [آب] متوقف مىمانند. قطعاً در اين [امر] براى هر شكيباى شكرگزارى نشانههاست.
1 - كلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعَمَكُمْ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لأُولى النُّهَى (طه/54)
بخوريد و دامهايتان را بچرانيد كه قطعاً در اينها براى خردمندان نشانههايى است.
2 - أَ فَلَمْ يهْدِ لهَُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يمْشونَ فى مَسكِنهِمْ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لأُولى النُّهَى (طه/128)
آيا براى هدايتشان كافى نبود كه [ببينند] چه نسلها را پيش از آنان نابود كرديم كه [اينك آنها] در سراهاى ايشان راه مىروند؟ به راستى براى خردمندان در اين [امر] نشانههايى [عبرتانگيز] است.
1 - وَ مِنْ ءَايَتِهِ خَلْقُ السمَوَتِ وَ الأَرْضِ وَ اخْتِلَف أَلْسِنَتِكمْ وَ أَلْوَنِكمْ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِّلْعَلِمِين (روم/22)
و از نشانههاى [قدرت] او آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف زبانهاى شما و رنگهاى شماست. قطعاً در اين [امر نيز] براى دانشوران نشانههايى است.
درخواست آمادگى از خدا. (شامل 1 آيه)
إذْ أوَى الْفِتْيَةُ إلَى الْكَهْفِ فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّىْ لَنا مِنْ أمْرِنا رَشَداً (كهف/10)
چنين بود كه جوانمردان به غار پناه بردند و گفتند پروردگارا رحمتى از سوى خويش به ما ارزانى دار و كار ما را به سامان آور.
درخواست زليخا از يوسف جهت آمادگى براى گناه. (شامل 1 آيه):
وَ راوَدَتْهُ الَّتى هُوَ فى بَيْتِها عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ اْلأَبْوابَ وَ قالَتْ هَيْتَ لَكَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ إنَّهُ رَبّى أحْسَنَ مَثْوايَ إنَّهُ لا يُفْلِحُ الظّالِمُونَ. (يوسف، 23)
و زنى كه او [يوسف]در خانهاش بود، از او كام خواست، و [يك روز، همه] درها را بست و [به يوسف] گفت: بيا پيش من. [يوسف] گفت پناه بر خدا، او [شوهرت] سرور من است و به من منزلتى نيكو داده است، آرى ستمكاران رستگار نمىشوند.
آماده كردن امكانات كامل براى يارى دين خدا در ميدان جهاد. (شامل 1 آيه):
وَ أعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ في سَبيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إلَيْكُمْ وَ أنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ. (انفال، 60)
و در برابر آنان هر نيرويى كه مىتوانيد، از جمله نگاهدارى اسبان، فراهم آوريد، تا به آن وسيله دشمن خدا و دشمن خود را بترسانيد، همچنين ديگرانى را هم غير از آنان، كه شما ايشان را نمىشناسيد، و خداوند مىشناسدشان، و آنچه در راه خدا انفاق كنيد، پاداشش به تمامى به شما داده خواهد شد، و بر شما ستم نمىرود.
اين قسمت شعر است:
زندگى چنگ است جانا بهر جنگ آماده شو==نيست هنگام تأمل بى درنگ آماده شو
در ره ناموس و ملك و ملت و خويش و تبار==با نشاط شير و با عزم پلنگ آماده شو
1. موضوع اين بحث چه بود؟
2. ترتيب لطيف سه آيه اول در مقدمه چه بود؟
3. بهرهگيرى از نشانههاى حق به چند نوع آمادگى نياز دارد؟
4. آمادگى أول را ذكر كنيد و آدرس آيات آنرا بنويسيد؟
5. عدم ايمان چه ضررهائى دارد؟
6. آمادگى سوم را ذكر كنيد و آدرس آيات آنرا بنويسيد؟
7. آمادگى پنجم را ذكر كنيد و آدرس آيات آنرا بنويسيد؟
8. آمادگى هفتم را ذكر كنيد و آدرس آيات آنرا بنويسيد؟
9. موضوعات ديگرى كه به مربوط مىشد چه بود؟
10. در كدام سوره و آيه از خدا درخواست آماده كردن زمينه رشد مىكنيم؟
11. درخواست زليخا از يوسف جهت آمادگى براى چه گناهى بود؟
12. در كدام سوره و آيه آماده كردن امكانات كامل براى يارى دين خدا ذكر شده؟
13. در كدام سوره و آيه از چشم و گوش و قلب (عقل) براى درك حقايق ذكر شده؟
14. يكى از ابزار خداشناسى را ذكر كنيد؟
15. آنان كه با وجود داشتن امكانات از درك خوددارى مىكنند به چيز تشبيه شدهاند؟
1. اسراء، 36
2. بلد، 8 تا 10
3. فصّلت، 53
4. اعراف، 179
5. فرقان، 44
6. ذاريات، 20 تا 23
7. همان
8. ذاريات، آيات 20 تا 23
9. أنعام، 99
10. أعراف، 52
11. نمل، 86
12. قصص، 3
13. عنكبوت، 24 و 51
14. أعراف، 188 و 203
15. يوسف، 111
16. نحل، 64 و 79
17. روم، 37
18. زمر، 52
19. مؤمنون 44
20. نحل، 13
21. أنعام، 126
22. بقره، 230
23. أنعام، 97
24. أنعام، 105
25. أعراف، 32
26. توبه، 11
27. يونس، 5
28. نمل، 2
29. فصّلت، 3
30. زمر، 42
31. يونس، 24
32. رعد، 3
33. نحل، 11
34. نحل، 69
35. روم، 21
36. جاثيه، 13
37. بقره، 164
38. رعد، 4
39. نحل، 12
40. نحل، 67
41. عنكبوت، 35
42. روم، 24
43. روم، 28
44. جاثيه، 5
45. أنعام، 98
46. بقره، 118
47. مائده، 50
48. جاثيه، 4
49. جاثيه، 20
50. ذاريات 20 تا 23
51. يونس، 6
52. يونس، 67
53. نحل، 65
54. روم، 23
55. أنبياء، 106
56. أعراف، 58
57. حجر، 61 تا 77
58. ابراهيم، 5
59. لقمان، 31
60. سبأ، 19
61. شورى، 33
62. طه، 54
63. طه، 128
64. روم، 22
65. كهف، 10
66. يوسف، 23
67. انفال، 60